زیر درخت کافور

ساخت وبلاگ

هوالجمیل

پذیرایی محترمانه

یک سفر دو هفته ای به مکه و مدینه را حدود هفتصد هزار تومان از دولت خریدیم. اول خرداد هشتاد و هفت به اتفاق جمعی از خویشان مشایعت کننده رفتیم فرودگاه شیراز. ترمینال مسافرت های خارجی شلوغ بود. باور کردنی نبود، چه امکانات رفاهی لوکس و آبرومندانه ای برای پذیرایی حجاج و همراهان فراهم کرده بودند. چقدر قشنگ و شیک! چقدر تر و تمیز! چه رفتار مؤدبانه ای داشتند خدمتکاران و کارمندان فرودگاه! به اتفاق بدرقه کنندگان، در سالن بسیار بزرگ و قشنگی روی صندلی های راحت و فراوان نشستیم تا تشریفات خروج از کشور انجام شود. چند بار هم با آب پرتقال و کیک و شیر قهوه پذیرایی شدیم. باور کردنی نبود. انگار خواب می دیدم. کشور ما و این همه نظم و احترام و ادب؟! نه، حتما خواب می دیدم!

راستش در کشور ما چنین چیزهایی را حتی در خواب هم نمی توان دید. همه ما را مثل گله گوسفند در محوطه سر باز بزرگ و کثیفی جا دادند. بعد حاجی ها را مانند گوسفند گر از گله جدا کردند و از درب آهنی کوچکی که به وسیله چند سرباز محافظت می شد وارد سالن انتظار کردند. البته مدیران این گونه مراکز چندان هم تقصیر ندارند. چون هر حاجی دست کم یک اتوبوس آدم با خودش آورده است که اگر به آنها رو بدهند، تا ساک های حاجی شان را با دست خودشان در مدینه داخل اتاق هتل نگذارند، دلشان آرام و قرار نمی گیرد.

بدرقه کنندگان با جار و جنجال و فشار و کلک و چاپلوسی قصد ورود به سالن انتظار داشتند. سربازن هم، چنان با سماجت و دقت از ورود بدرقه کنندگان جلو گیری می کردند که حسرت خوردم چرا این سربازان زمان یورش مغول مرزبان نبوده اند. فقط به کسانی اجازه ورود می دادند که گذرنامه و بلیط دستشان بود. پس از تحمل فشار جمعیت و فریادهای بده، بگیر سربازان وارد سالن شدیم. در سالن دهانم از تعجب باز ماند. چند نفر از دوستان بدرقه کننده، آرام و خونسرد منتظر ما نشسته بودنند و کمی گلایه داشتند که چرا دیر آمده ایم!

ادامه دارد.

دانستنیها,کتاب الکترونیک...
ما را در سایت دانستنیها,کتاب الکترونیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahmood bedanid بازدید : 85 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1391 ساعت: 4:54