خاطره

ساخت وبلاگ
سلام دوستان عزیز

یه خاطره از چند روز پیش میخوام براتون بگم

چند روز پیش برای ماهی گیری رفته بودیم که دیگه آخرای ماهی گی بود که خسته شدم

رفتم زیر درخت وبرادم به ماهی گیری ادامه میداد

وقتی زیر درخت نشسته بودم با خاک بازی میکردم

در همین حال یه تپه کوچیکی درست کردم

که داشتم بزرگ وبزرگترش میکردم

ولی یه لحظه فکر کردم اگه برگترش بکنم

ممکنه که تپه دوتا بشه

به همین خاطر دست برداشتم

گفتم من که یه یه نفر بیشتر دوست ندارم

چرا بشن دوتا  یکه فقط تو دنیا تکه عشق من عشق من

چون دیوانه وار دوستش دارم

دوست دارم

دوست دارم       دوست دارم

دوست دارم       دوست دارم

             دوست دارم

دانستنیها,کتاب الکترونیک...
ما را در سایت دانستنیها,کتاب الکترونیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahmood bedanid بازدید : 91 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1391 ساعت: 4:55