شريعتي ، جوان و آزادي

ساخت وبلاگ
شریعتی

 

 

 

 

 

 

تو اي جوان مي داني كه زندگي از تحمل لبخندي بر لبان من، از آوردن برق اميدي در نگاه من، از برانگيختن موج شعفي در دل من عاجز است.

تو مي داني و همه مي دانند كه شكنجه ديدن به خاطر تو و رنج به پاي تو تنها لذت بزرگ زندگي من است. از شادي توست كه من در دل مي خندم و از اميد رهايي توست كه برق اميد در چشمان خسته ام مي درخشد و از خوشبختي توست كه هواي پاك سعادت را در ريه هايم احساس مي كنم، نم توانم خوب حرف بزنم، نيروي شگفتي كه در اين كلمات ساده و جمله هاي ضعيف و افتاده پنهان كرده ام ، درياب ، درياب.

من تو را دوست دارم و همهء زندگي ام و همهء روزها و شبهاي زندگي ام ، هر لحظه از زندگي ام بر اين دوستي –شهادت مي دهند ، شاهد بوده اند ، و شاهد هستند. آزادي تو مذهب من است ، خوشبختي تو عشق من است ، آيندهء تو تنها آرزوي من.

اي آزادي تو را دوست دارم ، به تو نيازمندم ، به تو عشق مي ورزم ، بي تو زندگي دشوار است ، بي تو من هم نيستم ، هستم اما من نيستم ، يك موجودي خواهم بود تو خالي ، پوك ، سرگردان ، بي اميد، سرد، تلخ بيزار، بدبين، كينه دار،عقده دارم، بي تاب، بي روح، بي دل، بي روشني، بي شيريني، بي انتظار، بيهوده، منِ بي تو يعني هيچ.

اي آزادي به تو مهر پرورده ام. اي آزادي، قامت بلند آزاد تو، منارهء زيباي معبد من است، اي آزادي، كبوتران معصوم و رنگين تو، دوستان همراز و آشناي من اند، كبوتران صلح و آشتي اند، پيكهاي همه مژده ها و همه پيامهاي نويد و اميد و نوازش من اند؛ اي آزادي كاش با تو زندگي مي كردم، با تو جان مي دادم، كاش در تو ميديدم، در تو دم مي زدم، در تو مي خفتم، بيدار مي شدم، مي نوشتم، مي گفتم، حس مي كردم، بودم.

اي آزادي؛ من از ستم بيزارم، از بند بيزارم، از زنجير بيزارم، از زندان بيزارم، از بايد بيزارم، از هرچه و هرچه تو را در بند ميكشد بيزارم.

زندگي ام به خاطر توست، جوانيم به خاطر توست، و بودنم به خاطر توست.

اي آزادي خجسته آزادي

خواهم كه تو را بر تخت بنشانم

يا آنكه مرا به پيش خودخواني

با انكه تو را به پيش خود خوانم!

اي آزادي، مر غك پر شكستهء زيباي من، كاش مي توانستم تورا از چنگ سازندگان شب و تاريكي و سرما، سازندگان ديوارها و مرزها و زندانها و قلعه ها رهايت كنم. كاش قفست را مي شكستم و در هواي پاك بي ابر و بي غبار بامدادي پروازت مي دادم اما

دستهاي مرا نيز شكسته اند، زبانم را بريده اند و چشمانم را نيز بسته اند

 

شریعتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بر گرفته از مجوعه آثار 2 « دكتر شهيد علي شريعتي

دانستنیها,کتاب الکترونیک...
ما را در سایت دانستنیها,کتاب الکترونیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahmood bedanid بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1391 ساعت: 0:13