هاشمی رفسنجانی 1

ساخت وبلاگ
ترفندهای تازه هاشمی برای تخریب احمدی نژاد و وفاداران به ارزشهای انقلاب
خط عملکردی هاشمی رفسنجانی و همکارانش نشان می‌دهد که او پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388، اهتمام خود را معطوف به آن کرده است تا با اجرای یک برنامه حساب شده تبلیغاتی و خبری، اولاً، نزدیکان و یاران دکتر احمدی‌نژاد را به نحوی تخریب کند که در آینده نزدیک، هرگونه احتمالی برای حضور وفاداران به خط فکری وی در عرصه مدیریت کشور که همان خط فکری و گفتمان انقلاب است، از بین برود...

تحلیل رفتار سیاسی و قدرت‌گرایانه هاشمی رفسنجانی نشان می‌دهد که او امروز نیز مانند سال 1358 از حاشیه‌نشینی در حکومت و مؤثر نبودن در تصمیم‌گیری‌های اصلی کشور به ستوه آمده است. او در آن هنگام با ارسال نامه بدون سلام خطاب به حضرت امام خمینی‌(ره) که به دستخط خودش نوشته شده و در سال 1388 با ارسال نامه بدون سلام به رهبر عزیز و حکیم انقلاب، تلاش گسترده‌ای را به عمل آورده تا به هر طریق ممکن، موانع پیش روی خود را برای بازگشت به صحنه قدرت و تصمیم‌گیری هموار کند.

آن روز که رهبر معظم انقلاب، وی را به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب کردند، هاشمی رفسنجانی آن را جایگاهی مناسب برای ایفای یک نقش اصلی و اساسی در متن نظام ندید و کوشید تا به مجلس راه پیدا کند. او برای پیشبرد منویاتش، کرسی ریاست مجلس را نشانه رفته بود لذا خود را نامزد نمایندگی مجلس از تهران کرد اما شمارش آرا نشان داد که مردم تهران به وی پشت کرده‌اند و او را برای نمایندگی مجلس قبول ندارند. با این همه او دست از سیاست ورزی برنداشت و از رهگذر انجام فعالیت‌های حزبی و سیاسی کوشید نقش خود را در فرایند تصمیم‌گیری‌ها برجسته سازد به گونه‌ای که توانست برخی از عوامل و همفکرانش را وارد دولت خاتمی کند و بر حوزه نفوذ و اقتدار خویش در مدیریت کشور نیز بیفزاید.

احمدی نژاد نقشه های هاشمی را نقش برآب کرد

هاشمی رفسنجانی، انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 را فرصتی برای میوه چینی تلاش‌هایش می‌دانست و بر این باور بود که شرایط برای بازگشت او به عرصه قدرت و تصمیم‌گیری‌های اصلی کشور فراهم شده است و البته اگر احمدی‌نژاد با هوشمندی، درایت، شجاعت و بی‌توجهی به تهدیدها و هشدارهای پیدا و پنهان و برای احیای گفتمان انقلاب اسلامی، وارد عرصه انتخابات نمی‌شد، او به زعم خود، کار را تمام شده می‌دانست و در عمل نیز چنین بود زیرا هیچ رقیب جدی دیگری برای خنثی کردن تلاش‌های هاشمی و کنار زدن وی از صحنه انتخابات به چشم نمی‌آمد.

احمدی‌نژاد به مانند خاری در گلوی او گیر کرد و طرح‌ها و نقشه‌هایش را به هم ریخت. پیروزی قاطع احمدی‌نژاد بر هاشمی رفسنجانی و قرار گرفتن یک شخصیت متدین و وفادار به ارزش‌ها و شعارهای انقلاب اسلامی، مردمی، تحصیلکرده، امتحان پس داده و برخوردار از کارنامه‌های درخشان عملکردی بر کرسی ریاست جمهوری، کار را بر هاشمی رفسنجانی بسیار سخت کرد و او کینه احمدی‌نژاد را به دل گرفت و برای تخریب و تضعیف او و دولتش هر چه در توان داشت به میدان آورد. موج سنگین و گسترده تخریب، دولت احمدی‌نژاد را آبدیده و مقاوم کرد و او پاسخ تخریب‌ها را با تلاش و مجاهدتی خستگی‌ناپذیر در پیشرفت و آبادانی کشور و خدمت بی‌منت به مردم داد.

عوامل هاشمی در مناصب قدرت از جمله در مجلس شورای اسلامی تمامی اهتمام خود را در جهت بحران‌سازی و مسئله آفرینی برای دولت نهم به کار بستند

عوامل و سرسپرده‌های هاشمی رفسنجانی در مناصب قدرت از جمله در مجلس شورای اسلامی، تمامی اهتمام خود را در جهت بحران‌سازی و مسئله آفرینی برای دولت نهم به کار بستند و کوشیدند اذهان عمومی را علیه دولت و شخص رئیس جمهور مشوه سازند اما خدمات گسترده و عظیم صورت گرفته از یک سو و ارتباط نزدیک آقای احمدی‌نژاد و همکارانش با مردم از سوی دیگر، قدرت و ثروت کشور را افزایش داد و مردم طعم شیرین حاکمیت دولت ارزشی و انقلابی را در کام خود احساس کردند و همین امر کافی بود تا تلاش‌های انتقامجویانه علیه دولت بی‌نتیجه بماند. مشارکت 85 درصدی مردم در انتخابات ریاست جمهوری مهر تأییدی بر رویکرد موفق دولت نهم برای گسترش مشارکت سیاسی مردم بود.

هاشمی رفسنجانی می‌دانست که او به تنهایی قادر به مقابله با دولت احمدی‌نژاد و به زیر کشیدن او از قدرت نیست، لذا میرحسین موسوی یعنی نخست‌وزیر امام‌(ره) را به مثابه یک ترشی کهنه و جا‌افتاده وارد عرصه رقابت با آقای احمدی‌نژاد کرد. او بر این باور بود که با استفاده از مطلوبیت نسبی موسوی و به خدمت گرفتن ابزار رسانه‌ای اصلاح‌طلبان، می‌تواند شخصیت سترگ احمدی‌نژاد را با استفاده از فرصت تبلیغات انتخابات تخریب و انتقام شکست سنگین 4 سال قبل خود را از وی بگیرد.

مهره های انتخاباتی هاشمی سوخته اند

او و همکارانش مصمم بودند که در صورت بازنده شدن در انتخابات، بازی را به هم بزنند و اجازه ندهند روند حاکمیت دولت ولایی احمدی‌نژاد استمرار پیدا کند. آنها تصور می‌کردند که با برهم زدن بازی و ایجاد چند‌دستگی در جامعه می‌توانند نظام را مجبور به پذیرش خواسته‌های خود کنند اما غافل از آن بودند که رهبر بصیر و حکیم انقلاب و رئیس جمهور احمدی‌نژاد، دست آنها را از قبل خوانده‌اند و راه خنثی کردن این تلاش‌ها را به‌خوبی می‌شناسند. هرچند حوادث پس از انتخابات برای نظام و ملت ایران هزینه‌هایی در بر داشت اما در عین حال مهره‌های هاشمی رفسنجانی را سوزاند و او را در شرایط دشوارتری قرار داد.

به رغم حوادث پس از انتخابات و درس عبرت‌هایی که این حوادث برای هاشمی، خاندان، دوستان و نزدیکان وی داشت، اما او نشان داده است که حاضر به رها کردن صحنه نیست و همچنان به روند مزاحمت‌های خود برای حاکمیت ملت بر سرنوشت خویش ادامه می‌دهد. او نشان داده است که کینه‌ای عمیق از احمدی‌نژاد به دل گرفته است و او را عامل اصلی همه شکست‌هایش می‌شناسد و از هر فرصتی برای ضربه زدن به وی استفاده می‌کند.

آنگاه که رهبر فرزانه انقلاب در نامه‌ای خصوصی به دکتر احمدی‌نژاد، توصیه به کناره‌گیری مهندس اسفندیار رحیم مشایی از سمت معاونت اول رئیس جمهور را فرمودند، هیچگاه مایل و راضی به آن نبودند که اقتدار رئیس جمهور ولایی در هم بشکند یا تضعیف شود اما عوامل هاشمی رفسنجانی با آگاهی از این نامه بلافاصله اقدام به انتشار آن کردند تا اولاً چنین وانمود کنند که میان رهبری و رئیس جمهور اختلاف به‌وجود آمده است و ثانیاً از این فرصت برای تحت فشار قرار دادن رئیس جمهور و شکستن اقتدار وی در داخل و خارج از کشور بیشترین استفاده را به عمل آورند و نکته قابل تأمل در این ارتباط آن است که بسیاری از مدعیان اصولگرایی که همواره در موضع مخالفت با هاشمی رفسنجانی قرار داشتند، دانسته یا ندانسته به ابزاری در خدمت اهداف تعریف شده هاشمی تبدیل شدند و به نوشتن دیکته‌ای پرداختند که او متن آن را قرائت می‌کرد. هوشمندی رئیس جمهور و ولایت‌پذیری قطعی مهندس مشایی، اهداف نهفته در پس این تلاش‌های برنامه‌ریزی شده را خنثی کرد و آنها از این طریق، راه به جایی نبردند و البته قابل کتمان نیست که توانستند در اذهان برخی افراد شبهه‌افکنی کنند، شبهاتی که با دستاویز قرار دادن آنها، رئیس جمهور را همچنان آماج برخوردهای هدفمند خود قرار می‌دهند.

در آخرین روزهای فروردین ماه، رئیس جمهور استعفای آقای مصلحی را از سمت وزارت اطلاعات پذیرفت و او را به سمت مشاور اطلاعاتی خود منصوب کرد. رهبر بزرگوار انقلاب این بار نیز طی یک نامه خصوصی، ضمن تبیین مصالح کشور، برخی ضرورت‌ها را به رئیس جمهور خاطرنشان کردند.

مدعیان اصولگرایی و مخالف هاشمی دانسته یا ندانسته ابزار دست فتنه شده اند

عوامل هاشمی رفسنجانی با اطلاع از این امر بسرعت دست به کار شدند و چون به متن نامه دسترسی نداشتند، اهرم‌های در اختیار، بویژه شبکه رسانه‌ای تحت انقیاد خود را فعال کردند تا از موضع دفاع از ولایت، عرصه کار را بر رئیس جمهور تنگ کنند. هنوز هیچ حکمی از سوی رهبر معزز انقلاب در این زمینه صادر نشده بود که همین شبکه رسانه‌ای از حکم حکومتی مقام معظم رهبری به رئیس جمهور مبنی بر بازگشت آقای مصلحی به مصدر وزارت اطلاعات خبر دادند. آنها در شامگاه 28 فروردین ماه این خبر را منتشر کردند در حالی که حکم حکومتی رهبر معظم انقلاب سه روز بعد یعنی در 31 فروردین ماه منتشر شد و آنها تاکنون برای این تناقض رفتاری خود هیچ پاسخی ارائه نکرده‌اند.

یک جریان خاص، این ماجرا را دستمایه‌ای برای در هم شکستن اقتدار نظام و رهبری و به تبع آن تضعیف رئیس جمهور و القای حاکمیت دوگانه قرار داد و صد البته آقای احمدی‌نژاد با تأکیدی شفاف بر ولایت‌پذیر بودن دولت و تبعیت از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب، تلاش بدخواهان برای القای اختلاف میان رئیس جمهور با رهبری و وجود حاکمیت دوگانه در کشور را بی‌اثر ساخت.

خط عملکردی هاشمی رفسنجانی و همکارانش نشان می‌دهد که او پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388، اهتمام خود را معطوف به آن کرده است تا با اجرای یک برنامه حساب شده تبلیغاتی و خبری، اولاً، نزدیکان و یاران دکتر احمدی‌نژاد را به نحوی تخریب کند که در آینده نزدیک، هرگونه احتمالی برای حضور وفاداران به خط فکری وی در عرصه مدیریت کشور که همان خط فکری و گفتمان انقلاب است، از بین برود و ثانیاً، فرایند تحولات را به گونه‌ای رقم بزند که از این پس هیچ فرد فرهیخته‌ای مانند دکتراحمدی‌نژاد نتواند از طبقات فرودست جامعه به مصادر اصلی امور کشور راه پیدا کند و این مسیر برای همیشه بسته بماند. برای این منظور،  هاشمی رفسنجانی همچنان به استفاده از اهرم‌های مؤثر و ذی‌نفوذ خود برای تخریب دولت احمدی‌نژاد ادامه می‌دهد و هر روز شاهد ترفندی تازه در این زمینه هستیم.

اصولگرانماها بر طبل توخالی جریان انحرافی ساخته و پرداخته هاشمی رفسنجانی می کوبند

بارها بر این نکته تأکید کرده‌ایم که جنجال گسترده و تبلیغاتی درباره ماجرای بی‌اساس و موهوم جریان انحرافی، یک کار مدیریت شده از سوی هاشمی رفسنجانی و از عوامل اصلی و محرک جریان فتنه است، اما این هشدارها و انذارها نه تنها مدعیان اصولگرایی را از خواب غفلت بیدار نکرد بلکه به جای مواجهه با حقیقت و درک این واقعیت که آنها در میدان جریان فتنه سرگرم بازیگری هستند، ترجیح داده‌اند که با گریز از حقیقت، همچنان بر طبل توخالی جریان انحرافی ساخته و پرداخته هاشمی رفسنجانی بکوبند.

وی هرچند در خردادماه گذشته با صدور اطلاعیه‌ای هرگونه ارتباط با این موضوع را رد کرده بود اما اینک دست او از آستین این ماجرا بیرون زده و روشن شده است که هاشمی رفسنجانی با قرینه‌سازی و برقراری ارتباط به اصطلاح معنایی میان ماجرای بنی‌صدر با دولت احمدی‌نژاد، قصد دارد تا خود را فصل مشترک به اصطلاح روشنگری درباره جریان انحرافی ذیل نام دو رئیس جمهور و سرگرم انجام یک مأموریت دشوار معرفی کند. وی ضمن این قرینه‌سازی، به توجیه رفتار خود پرداخته و مدعی شده که تذکر ندادن را گناه و تذکر دادن را وظیفه تشخیص داده است! با این حال متن نامه او به امام‌(ره) در سال 1358 که امروز مستمسک وی برای قرینه‌سازی نامه بدون سلام‌اش به رهبر معظم انقلاب در 30 سال بعد قرار گرفته، حاکی از ناآرام بودن هاشمی رفسنجانی و معطوف بودن تلاش‌هایش بر بحران‌سازی برای کشور است.

دانستنیها,کتاب الکترونیک...
ما را در سایت دانستنیها,کتاب الکترونیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahmood bedanid بازدید : 119 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت: 4:37