جان شمع

ساخت وبلاگ
اتاق غریب بود

تنها یک شمع بود

اتاق خالی دنیای من

فرا تر از هر گونه نیستی و تنهایی بود

رنگ دیوار های بی نظیرش

رنگ سیاهی بود

نور هم اگر بر آن می تابید

تباهی بود

سقف اندوهگینش

که مرا در حسرت فرو ریختنش می نگاشت

آسمان بود

دیوار ,این پرده ی رو به بیکران

گذرگاه باد های هراسان بود

اتاق سرد بود ,تنها یک شمع بود...

صاحب این خانه ی ویرانه , جز جنازه نبود

همه کس بود , اما هیچ کس نبود

خورشید نبود, ماهی نبود

آنچه بود تنها , باد...باد...باد... بود

یک روشنایی تشنه و بی انتهای امید ,

آفتاب خسته و بی انتها تا افق ,

یک شمع پیر و نیمه جان بود ,

که در این روزگار به نفرین مرده ,

جان آن شمع را هم آخر باد گرفت.

 

دانستنیها,کتاب الکترونیک...
ما را در سایت دانستنیها,کتاب الکترونیک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahmood bedanid بازدید : 78 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1391 ساعت: 4:23