محسن حسنزاده:
رحمت امینی چهرهای شناخته شده است. تدریس دردانشگاه، نویسندگی، کارگردانی و مدیریت در عرصه هنر عوامل موثری طی اینچند سال در شناخته شدن وی بوده است. امینی در پست مدیریتی تازه خود سکانمجموعهای را در دست گرفته که مدتهاست محمل حرف و حدیث هنرمندان بودهاست.
شورای ارزشیابی و نظارت بر هنرهای نمایشی محلی است که امینی به عنوان مدیرجدید آن تاکید دارد نام این شورا را درست به کار ببریم و نگوییم شوراینظارت و ارزشیابی. اعمال نگاه تخصصی و کارشناسانه در شورا از جملهاولویتهایی است که مدیر جدید مدام به آن اشاره دارد. گفتوگوی سایت ایرانتئاتر با "رحمت امینی" موید همین نکته است که در ادامه خواهید خواند.
***
انتخاب شما به عنوان رئیس شورای ارزشیابی و نظارت به معنای ایجاد تغییراتی(چه از حیث وظیفه و چه قوانین کاری) در این شورا است؟ و آیا اساساً باآمدن یک مدیر جدید در راس این شورا قرار است تغییراتی در روند کاری شوراایجاد شود؟
نام این حوزه به طور کامل و مشخص شورای ارزشیابی و نظارت بر هنرهای نمایشیاست. از این جهت میگویم که در طول این سالها نکات ظریف و مهمی در اینعنوان مغفول مانده است. در واقع این مسائل اجرا میشده ولی آن جایگاهی راکه باید برای آن در نظر میگرفتند مورد غفلت واقع میشده که این هم دلیلداشته و به علت مشغلههای بسیار زیادی بوده که مسئولان قبلی اینجاداشتهاند. تنها یکی از امور ساده و کوچک ارائه مجوز برای اجرا است. اینکاری بوده که در این چند سال پررنگ بوده است. من هم به عنوان یک هنرمند درکنار همکاران و هنرمندان دیگر معتقدیم که برای دادن یک مجوز، تشکیلات عریضو طویلی لازم نیست. ببینید مجوز در کشور ما نه در حوزههای فرهنگ و هنربلکه در حوزههای دیگری از جمله حوزههای اقتصادی و شهری هم وجود دارد.این یک مورد قانونی و مشخص است. شما ساختمان هم که میخواهید بسازید بایدمجوز داشته باشید یعنی مهندسان و ناظرانی هستند که میگویند برای اینمحدوده شهری و برای این کوچه فلان متری با این مشخصات شما میتوانید مجوزبگیرید.
منظور شما متخصصان امر است؟
بله متخصصان و کارشناسان مینشینند و مجوز را طی مراحلی صادر میکنند.تاکید میکنم که یکی از کارهای شورای ارزشیابی و نظارت، صدور مجوز بودهاست. منظورم همین فرایند است که درخواستی میآید و بازبینی میشود و مهریپای یک برگه میخورد. هرچند فرایندی از قبل تا به حال به این منظور طی شدهو اکنون نیز ادامه دارد اما مهم این است که تمامی مراحل این فرایند ازآغاز ارائه متن تا زمان اجرا تخصصی و کارشناسانه باشد. ما باید اینگونه بهشورای ارزشیابی و نظارت نگاه کنیم. بنابراین همیشه این شورا با برچسبهاییهمچون ممیزی، سانسور، مانع و یا ترمز نامیده شده است.
حالااگر در ارتباط با نکاتی که در این چند ساله مورد غفلت واقع شده صحبت کنیدشاید این سوءتفاهمها به نوعی از بین برود که با این عناوین به این شورانگاه نکنیم.
من برای چه چیزی آمدهام؟ اینکه شما میگوییدنگاه یک مدیر تازه چگونه باید باشد من نمیگویم قرار است کار انقلابیبکنم. فقط میدانم قرار نیست این تشکیلات را عریض و طویلتر کنم.نمیخواهم ادارات متعدد به آن اضافه شود. من اتفاقاً میخواهم بگویم آنکاری که درست باید انجام شود با همین تشکیلات و با کمک هنرمندان وکارشناسان صورت میپذیرد. عقیدهام بر این است که در این شورا آن چیزی کهباید رخ دهد این است که قبل از اینکه یک کار اجرا شود بابت همه چیز آن فکرشود. مثل ساخت یک بنای فاخر و هنری تا آن چیزی که ارائه میشودشایستگیهای بیشتری برای عرضه به عموم را داشته باشد. اصلاً کارهای ایناداره چه چیزهایی بوده است؟ کارهای اینجا این است: ما به کاری مجوز بدهیمکه ارزش و شایستگی خرید بلیط توسط مخاطب را داشته باشد. این خیلی نکتهمهمی است. اسم این شورا هم همین است؛ ارزشیابی آن نکتهای است که مغفولمانده است. مجوز اصل شده و ارزشیابی در فرع قرار گرفته است. حالا من چهبرنامهای دارم برای اینکه این قضیه احیا شود. اینکه هنرمندان میگویند مادر این شورا نکات کلی میشنویم. معیارها خیلی مشخص نیست. من میگویم اگراینطور است باید برای آن آییننامه دقیق تنظیم شود. باز هم مثالم را بهحوزه شهری میبرم که همینطوری نمیگوییم این ساختمان ارزش ساختن ندارد.مهندس یا معماری دارد و میگوید اگر شما میخواهید یک چنین بنایی با اینمشخصات را بسازید باید این پایه را فراهم کنید. اگر در تماشاخانه سنگلجقرار است نمایشی اجرا شود باید چنین مشخصاتی را داشته باشد. اینتوانمندیها، قابلیتها و این ظرفیتها باید ابتدا در متن باشد. سپس اینقابلیت باید در کارگردان و گروه اجرایی باشد و به همین صورت پله پله بایدبالا رویم تا آن چیزی که بعد از مدتی عرضه میشود شایستگی لازم را برایاجرا داشته باشد. حالا برای رسیدن به این منظور من چه کارهایی را پیشنهادکردهام. اول با استقلال مدیران سالنها موافق هستم یعنی یک مدیر سالنبرای ما دیگر انسان منفعلی نیست. مدیر سالن فرد هنرمند یا هنرشناسی است کهوقتی هنرمندی به او مراجعه میکند و میگوید که کاری را میخواهد اجراکند، سریع با یک نامه مسئله را به ما ارجاع نمیدهد. این کار درستی از نظرمن نبوده است. مدیر سالن امکانات، شرایط سالن و مخاطب آن سالن را میشناسدو با توجه به همه اینها با کارگردانی که به او مراجعه میکند شروع بهمذاکره میکند و ابتدا متن را میخواند. متن را یا خودش میخواند یا چندکارشناس مورد اعتمادش. توجه کنید کارشناس، نه ممیز یا اهل نظارت. سه نفرمتخصص امر.
در واقع میخواهید بگویید از این به بعد روند کاری شما مرحلهبندی میشود؟
بله من میخواهم بگویم یک دفعه از تئاترشهر و سنگلج هفتهای هشت متن دیگربرای من نخواهد آمد. من نامه نوشتم و اعلام کردم متنی که شما برای مامیفرستید یعنی آن را پسندیدهاید و شایسته اجرا میدانید و الان تنها ازما مجوز میخواهید. به همین سادگی. مثل تولید آزاد هنر در بخشهای مختلفموسیقی و غیره. موسیقی این چنین فرایندی را ندارد.
ولی در عین حال دوباره کار به اداره شما ارجاع داده میشود تا به آن مجوز دهید؟
بله ما باید مجوز بدهیم.
خب این چه تفاوتی با گذشته دارد؟
تفاوتش این است که بخشی از مراحل تخصصی و فنی طی شده است. ما فقط جوازاجرا را میخواهیم صادر کنیم. بنابراین در اینجا هم آخرین موارد بامعیارهای خودمان بررسی میشود. به قول شما ما اینجا معیار خواهیم داشت.این که متن منافاتی با قانون اساسی نداشته باشد، منافاتی با شرع و عرفنداشته باشد و ... نظارت میشود. کیفیت کار هم چون از قبل بخشی را گذراندهما خیلی روی آن خردهگیری نداریم، مگر اینکه نکتهای به ذهن کارشناساننهایی اینجا از نظر کیفیت برسد که به صورت پیشنهاد مطرح کنند. که آن همخود به خود در بخش اجرا تامین میشود. کارهای ما در بخش متن سبک میشود.در بخش اجراست که من و شما اعتقاد داریم هر متنی در مرحله اجرا به تعدادکارگردانهای آن متن تفسیر متفاوت دارد. نشانهها در صحنه، نوع کارگردانیو همه اینها اساساً تکملهای است بر یک متن. که ما آنجا میگوییم شوراوارد عمل میشود و در واقع مجوز را برای اجرا میدهیم. چیزی که میخواهدعرضه شود. حالا از جمله ایدههای آینده من این است که بتوانیم روی این اثرارزشیابی شده درجه هم بگذاریم مثل سینما. بگوییم که این اثر واجد معیارهای"الف"، "ب" و یا "ج" است. اینها از طرحهای من است که هنوز به تصویبنرسیده است. ممکن هم است که بگوییم برای آثار "الف" قیمت بلیط فلان تومانباشد و سهم کارگردان از گیشه بیشتر از یک کار با درجه "ب" باشد. یا مثلاًآن کاری که "الف" است امکان اجرای بیشتری دارد. این مشوقها را باید بدهیمکه طرف بداند این آشفته بازاری که هر کس کاری را انجام میدهد و میتواندبگوید این کار یک تئاتر مهم است وجود ندارد...
ولیعملاً این اتفاق به صورت پنهانی با تقسیم بودجه و اختصاص سالن رخ میدهد؟وقتی نمایش یک گروهی را بعد از بازبینی از کارگاه نمایش به خانه نمایشمیفرستند در حالی که فلان نمایش که سطح کیفی بالایی ندارد در یک سالنمطرح با بودجهای مناسب اجرا میشود، عملاً این اتفاق رخ میدهد؟
اینها مبهم است. یکی از دلایلی هم که این سمت را با وجود همه مشکلات ومسائلی که دارد قبول کردم این است که به عنوان یک تئاتری دانشگاهی سهمی دراین ماجرا داشته باشم و خودم که به نحوه عمل این شورا انتقاد داشتم حال کهاینجا قرار گرفتم بتوانم مشکلات را رفع کنم. ما می خواهیم به ویژه درحوزه تقویت اجراها با بررسی کارشناسانه و کمکهای کارشناسانه در حوزه متنکارمان را شروع کنیم. من اولین نامهای که به مدیران تالارها دادم همینبود که مدیران محترم شما استقلال دارید درخواست اثری را برای ما بفرستیدکه بخشی از کارهای تخصصی شما را طی کرده باشد. من از روزی که به اینجاآمدم هر روز حداقل سه متن روی میز من است. این یک آسیب بزرگ دارد. وقتیمدیر تالار برای ما متن میفرستند ما باید یا جواب مثبت بدهیم یا منفی.حالا شما فکر کنید اکثر جوابهای ما به این متقاضیان مثبت باشد. آیاانتظار آن کسی که متن را فرستاده از اجرا بالا نمیرود. بعد همه به درد سرمیافتند، حتی خود مدیر سالن که به این صورت متن میفرستد با تعداد افرادزیادی که متن آنها مجوز گرفته روبه روست. اینها باعث میشود هنرمندانمحترم هر روز گلایه داشته باشند. یکی میگوید من دو متن به شورای نظارتدادهام و جوابی نگرفتهام و دیگری هم تعدادی دیگر. این سیستم به این شکلیعنی معیوب است در حالی که سیستم مورد نظر من همان عمل از سوی مدیر سالناست.
اینتوضیحاتی که ارائه دادید برنامه کاریتان را مشخص میکند. ولی مهمتریننکتهای که در این بحث مورد غفلت واقع میشود سهم و جایگاه هنرمند درارتباط با شورای نظارت و ارزشیابی است. هنرمندانی که همیشه انتقادداشتهاند و همیشه هم به تعبیر شما به دید یک شورای ممیز و سانسورچی بهاین شورا نگاه کردهاند. این سوءتفاهم آیا قرار است برطرف شود؟ببینیدکارگردانی اعتقاد دارد که نمایشش مذهبی است، ولی در مواجه با شورای نظارت،این شورا رکن دیدگاه کارگردان را در نظر نمیگیرد و یک نگاه کاملاً متغایربه این نمایش دارد. این برخورد اولیه و سطحی که بر سر کلمات و جملات است،چگونه برطرف میشود؟
من خودم چون کارگردانی کردهام، بعداًاین اعتقادم قویتر شد که وقتی یک اثر هنری تولید میشود به میزانمخاطبانی که دارد قابل تاویل و تفسیر است. بنابراین من خودم هم اکراه دارمو توصیه میکنم شورای ارزشیابی و نظارت نباید وارد حیطههای تفسیری شود.یعنی همانطور که گفتم به میزان هر مخاطب از یک کار برداشتهای متفاوتیمیشود، اما اگر آن فرایندی که گفتم طی شود این مسئله هم تا حدود زیادی حلمیشود. به چه صورت؟ به این منظور اگر ما مدیر سالنمان که یا هنرمند استیا هنرشناس یا هر دو وقتی اثری به او ارجاع داده میشود خود او ابتدا باهنرمند وارد مذاکره میشود. یا در مرحله اول با بنیانهای اثر و مواجه اوبا مخاطب مشکلی ندارد که میگوید من با این قسمت مشکلی ندارم و در مرحلهدوم میرود سراغ گروه اگر مسائل و مشکلاتی باشد شروع میکند با هنرمندمذاکره کردن. در آن مرحله حتی ممکن است این اتفاق بیافتد که هنرمند بگویدکه من با توجه به صحبتی که شما میکنید ترجیح میدهم با این اثر کار دیگریبکنم. این مسئله در حوزه تئاتر یا سینمای دنیا رخ میدهد. حالا ایدهآل مناین است که فرض کنید در سینما یا تلویزیون متنی نوشته میشود وتهیهکنندهای پیدا میشود و دنبال یک کارگردان میگردد. این کار کاملاًحرفهای است. میگوید من این متن خوب را دارم به شما پیشنهاد میدهم بخوانو اگر برایت جذاب بود آن را کارگردانی کن. اگر مدیر سالن ما هم به ایننتیجه برسد که این ایده مورد تایید بنده هم هست، میتواند برای سالنشطراحی کند. در طول یک سال اگر مثلاً مجموعه تئاترشهر است بگوید من در سهیا چهار محور برای چهارسو یک مدل برای سایه مدلی دیگر دارم. مثلاً بگویدمیخواهم امسال نمایشهای ایرانی فلان سبک را در سالن چهارسو اجازه اجرابدهم. نمایشهای خارجی اجتماعی را در تالار سایه و به همین صورت. درست استکه این توضیح من مستقیماً ربطی به سوال شما ندارد ولی اگر این اتفاقبیافتد در دراز مدت با نوع مدیریت و نگاه مدیر سالن که مخاطب خود رامیشناسد، نمایشها طراحی میشوند و پیش میروند. برای اینکه جواب سوالشما را دقیقتر بدهم اینطور میگویم که اگر کارهای کارشناسی روی متن درمرحله پیشنهاد هنرمند به مدیر تالار انجام شود و کارشناسانی که مدیر داردو پیشنهاداتی که خود نویسنده کار دارد این مواجهها همان جا رخ میدهدمسائل حل میشود و ما در اینجا فقط مجوز کار را میدهیم. این را هم فراموشکردم بگویم که من به دلیل اینکه خودم کارگردانی کردم شورای ارزشیابی راچشم سوم کارگردان میدانم. وقتی در کار من دوستانم تشریف آوردند و کار مرادیدند یکی از آنها میگوید: "فلانی این جملهای که فلان شخصیت میگوید رامن اینگونه برداشت میکنم، تو به این فکر کردی؟" در اینجا ممکن است بگویممن اصلاً به این فکر نکرده بودم، ممنون که این را گفتید. نحوه مواجهکارشناسان شورا با کارگردان هم مهم است. یعنی خیلی از مسائل حادی که بعداًپیش میآید در نحوه مواجه شورا با کارگردان رخ میدهد. سوءتفاهمهایی کهبعداً به وجود میآید. یعنی کارشناس میگوید شما با فلان حرف میخواهیدفلان مسئله را زیر سوال ببرید که کارگردان هم موضع میگیرد. این در حالیاست که این مواجهه همانطور که گفتم میتواند به گونهای دیگر باشد.
ولی تا به حال اینگونه بوده که برداشت کارشناس برداشت غالب میشود و در نهایت کارگردان باید به آن تن بدهد.
نه اگر اینطور به نظر بیاید که تعاملی در حال رخ دادن است که من علاقهدارم این تعامل با هنرمندان باشد، آرام آرام این شکل دستوری و حکمی رخ برمیبندد. جالب اینجاست که من در اولین دیدار خودم برای قبول این سمت متوجهشدم مسئولان بالاتر هم میخواهند این برداشت رخت بربندد. خیلی جالب است کهمسئولان بالاتر به من گفتند که آقای امینی شما آمدید که برچسب ممیزی وسانسور را از این شورا حذف کنید. این شورا، شورای تعاملی با هنرمندان استنه شورای امری و دستوری. خب این به نحوه برخورد بر میگردد نه الزاماً بهحرفها و نکاتی که گفته میشود. من میتوانم یک حرفی را طوری بزنم که بهجای اینکه از طرف من دستور به حساب بیاید یک تلنگر و تفکر باشد. من ایناتفاق را در دانشگاه خودمان با دانشجویانم سالهاست که انجام میدهم. خیلیهم به من اعتماد دارند. این اعتمادسازی در شورا هم خیلی مهم است. بایداعتماد کنند که منظور شورای ارزشیابی و نظارت در این شرایط این است کهکاری که در صحنه اکنون اجرا میشود اول به نفع تئاتر باشد و دوم به نفعمخاطب و سوم در مجموع گردش تئاتر را در جامعه ما رونق بدهد. باید این حسبه وجود بیاید. به نظرم این حس کمی خدشهدار شده است. اینطوری استنباطمیشود که شورا یک سری مسائل را دستور میدهد که اینطور نیست.
در واقع چرخه این استنباط به اینگونه است که از بالا به شورا دستور میرسد و این شورا دستور را به هنرمندان انتقال میدهد.
من این را صراحتاً و صادقانه به شما بگویم که بنده نمیخواهم به یک فرد انجام بده و انجام نده تبدیل شوم. قبل از اینکه...
این یادداشتها به معنای این است که شما برای قبول این پست شرایط داشتید؟
نمیشود اسمش را شرایط بگذاریم. من معیار داشتم ولی قبل از اینکه منمعیارهایم را بگویم این معیارها از زبان طرف مقابلم گفته شد. یعنی آنها همبه ستوه آمدهاند از اینکه نام این شورا را با ممیزی و سانسور بشناسند.شورای تعامل و شورایی که میتواند در آیندهای کوتاهمدت فضای تئاتر راارتقا بدهد. یعنی بگوید این تئاتر فاخر و اندیشمندانهای است که باید وجودداشته باشد. من این شروع را از جانب مدیران سالنها میبینم نه از جانبشورا و ساختار و حکومت. من میگویم آقای صادق موسوی که رئیس تئاترشهر شد،میتواند جریان سازی کند نه شورای ارزشیابی و نظارت. من میگویم که اینشورا باید مسیر آقای موسوی را ارزشیابی کند، به او اطلاع بدهد و کمکش کند.به او بگوید آقای موسوی متنهایی که اکنون شما میفرستید باید به گونهایباشد که هنرمند را به سمت خودت بکشانی و بتوانی ایدههایت را در یک مسیریساله تبیین کنی. من این حرف دکتر صادقی را خیلی قبول دارم و همیشه تکرارمیکنم. که ایشان میگفت هر سالنی رنگ و بوی خاص خود را دارد. تالار مولویبه اسم تئاتر دانشجویی شناخته میشود. ما اگر یک کار شاخص دانشجویی را بهتئاترشهر بیاوریم هم دانشجو را خراب کردیم و هم تئاترشهر را. اینهاایدههایی است که ما در شورای ارزشیابی و نظارت آنها را پگیری میکنیم.ضمن اینکه اگر بتوانم این دو بخش ارزشیابی و نظارت تفکیک کنم بهترمیتوانیم تعامل را برقرار کنیم. نظارت در چند بند مشخص است که اکثرهنرمندان نسبت به آن آگاه هستند.
این مواردی که مشخص است با توجه به شرایط سیاسی- اجتماعی جامعه عوض نمیشود؟
این مسایل در تعامل با مدیر سالن میشود. کارگردان خوب در یک زمان دو یاسه پیشنهاد دارد. در درس کارگردانی است که تو با توجه به جغرافیای محلاجرا، با توجه به نیاز جامعه و شرایط هر دوره و زمانی متن را انتخاب کنی.من دو سه متن دارم و حالا میگویم مدیر محترم سالن از نظر هنری من این دوسه متن را پیشنهاد میدهم.
نه شما این موضوع را به متن برگرداندید، بحث من در زمینه اجراست.
من هم همین را میگویم. اگر فرایندی که در ذهن من است، درست طی شود متنیکه به من میرسد دیگر به معنی الان نیست که ما کیلویی متن بخوانیم متنیاست که میخواهد اجرا شود. مدیر آن را تایید کرده و با کارگردان به تعاملرسیده است، دیگر مسأله و مشکلی باقی نمیماند.
یکترس و واهمهای در بین هنرمندان وجود دارد که شورا جایگاه حقیقی و حقوقیخود را از دست داده است. یعنی شورا نمایشی را برای اجرا تایید میکند و بامجوز اجرا نیرویی خارج از مجموعه ارشاد میتواند اجرا را متوقف کند. ایندیگر مثل مجوز شهرداری نیست، نیرویی وارد میشود که هم کارگردان و هم شورارا مورد سوال قرار میدهد. برنامه شما برای مقابله با این مسئله چیست؟
چنین اتفاقی برای من هم خوشایند نیست. به نظرم یک جاهایی اتفاقاتی می افتدکه شاید از دست شورا اتفاقات خارج است. ما امیدواریم که این دیگر رخ ندهد.این در معیارهای من بوده و این قول به من داده شده که اگر امینی به عنوانمسئول شورا از اتاقش مجوزی صادر میشود یعنی آن کار از نظر دولت جمهوریاسلامی قابل اجراست و نباید به این کار آسیبی برسد و البته با این مبنا کهنمایشی که در مرحله بازبینی مورد تایید است، در طول اجرا نیز همان معیارهاو شرایط خود را حفظ کند.
پس شما این تضمین را میدهید که اگر به نمایشی مجوز دادید حامی نمایش هستید و پای همه مسائل حاشیهای میایستید؟
ما در حوزه اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این تضمین را خواهیم داد.ما باید تلاش کنیم آن اتفاقات عجیب و غریبی که ممکن است رخ دهد صورتنگیرد. مسئولان بالاتر در حوزه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این راگفتهاند که امینی اگر مجوزی را صادر کرد ما از این مجوز حمایت میکنیم.باز هم تاکید میکنم برای دادن چنین تضمینی با هنرمندان تعامل خواهم داشت.
برچسب : نویسنده : mahmood bedanid بازدید : 71